دشمنی علی جمعه‌ مفتی  سابق مصر نسبت به‌ اخوان به حدی رسیده که به تازگی فتوا داده، کسی که در اثنای مناسک حج، چهار انگشت خود را به علامت شعار معروف در رابعه عدویه بالا بیاورد، حج او باطل است. 

 

مفتی سابق مصر در سخنان اخیر خود، جوانان گروه‌های اسلامی شرکت کننده در تظاهرات علیه کودتای ارتش را اوباش خوانده است. وی آن‌ها را به نجاست ظاهری و باطنی متهم کرده و گفته این افراد هم‌چون خوارج هستند که از سگ‌های جهنم می‌باشند و با بیان این سخنان به عمامه و علم خود نیز اهانت کرده و تازه این تمام فاجعه نیست، زیرا وی این سخنان توهین آمیز را در مقابل جمعیت زیادی از افسران و مسؤولان، از جمله وزرای دفاع و کشور بیان کرده است. 

به نظر من، این سخنان اهانت‌آمیز علی جمعه در نوع خود بی‌نظیر است؛ هم به خاطر سخنان زشتی که انتظار می‌رود همه مردم به ویژه اهل علم از آن پرهیز کنند، هم به خاطر اینکه وی در مورد انسان‌هایی سخن گفته که آن‌ها را به خوبی می‌شناسد و روزگاری را با آن‌ها سپری کرده و خود من شاهد این بودم که وی قبل از رسیدن به منصب افتا و پیوستن به قطار حکومت، ارتباط محکمی با این افراد داشت. 

البته من نمی‌خواهم بگویم افرادی که دکتر علی جمعه آن‌ها را اوباش خوانده، نباید نقد شوند، زیرا بدون تردید نقد آن‌ها جایز است، اما سخنانی که شیخ گفته، نقد نیست و از ادب گفتگو و اخلاق علما به دور است و نوعی فاجعه در ارزش‌های اخلاقی و علمی و فقهی به شمار می‌آید؛ چرا که مادر تمام مصیبت‌ها این است که این نوع گفتگو به یک روش دشمنی و شیوه برخورد با اختلافات تبدیل شود که شیخ رهبری آن را به عهده دارد؛ چرا که وی در گذشته نیز فتوا داده بود که کشتن تظاهرات کننده‌ای که با خود سلاح حمل می‌کند جایز است و از طرفی اخبار داخلی نیز ادعا می‌کند که تظاهرات کنندگان با خود سلاح دارند و افرادی را که تاکنون کشته‌اند، برای دفاع از خود بوده و اتفاقات ماسبیرو و محمد محمود و مجلس وزرا و تحصن میدان رابعه عدویه به همین منوال بوده است. 

آیا واقعاً معامله با اخوانی‌ها حرام است؟ 

دشمنی این شیخ به حدی رسیده که به تازگی فتوا داده کسی که در اثنای مناسک حج، چهار انگشت خود را به علامت شعار معروف در رابعه‌ی عدویه بالا بیاورد، حج او باطل است. البته پس از او نیز شیخ دیگری گوی سبقت را از او ربود و اخیراً فتوا داده که معامله با افراد وابسته به اخوان المسلمین حرام است و در این زمینه به آیه‌ای از قرآن استناد کرده که به تعاون بر نیکی‌ها امر می‌کند و از همکاری بر گناه نهی می‌کند. این شیخ پیش خود گمان کرده معامله با این افرد نوعی همکاری بر گناه است که از آن نهی شده است. البته مبتلا شدن به این شیطنت‌های به سود خود و زیان دیگران منحصر به این دو شیخ نیست و خطبای دیگری هم هستند که در مذمت و طعنه به دیگران مسابقه گذاشته‌اند، به ویژه هنگامی که متوجه شدند سوار شدن بر این موج موجب شهرت و دریافت مبالغ نجومی و پیشرفت و رسیدن به آرزو‌ها می‌شود. 

من پیش‌تر از این هم این مساله را مطرح کرده بودم که دستگاه قضایی باید از امیال شخصی برخی قضات پاک شود و انتقادهای زیادی در مورد تنش آفرینی برخی رسانه‌ها مطرح کرده بودم که برای انحراف افکار عمومی از مشکلات واقعی تلاش می‌کنند و اکنون این مساله به وبایی تبدیل شده که به سرعت در میان برخی شیوخ منبری در حال انتشار است. واقعیت این است که رواج این نوع گفتمان در زمینه‌های دیگر اجتماع نیز تاثیرگذار است (به تازگی ترانه‌ای شنیدم که در آن خواننده ضمن انتقاد از دیگران آن‌ها را توله سگ می‌خواند) و شاید مبالغه نباشد که بگویم این فرومایگی و فساد مربوط به گروه‌ها و افراد نیست، بلکه از ویژگی‌های این مرحله و زمان است که تحت تاثیر عوامل زیادی ایجاد شده و در نوشته‌های پیشین خود از آن با تعبیر «توحشی که در ما پدید آمده» یاد کرده بودم. 

دو سوال از مفتی سابق مصر

در پایان دو سؤال دارم. پرسش اول در مورد نوع واکنش شیخ نسبت به این افراد است. اتفاقاً این روز‌ها به طور تصادفی فیلمی از این مفتی سابق مصر می‌دیدم که می‌گفت من از منافقانی نیستم که حدیث نبوی درباره‌ی آن‌ها می‌گوید: هنگام دشمنی دروغ و باطل می‌گوید. سؤال من این است که سخنان این شیخ حاکی از چنین خصومتی هست یا نه؟ 

و پرسش دوم من خطاب به وزیر اوقاف و سایر مسؤولانی است که از خطبا خواسته‌اند وارد سیاست نشوند. سؤال من این است که آیا این فتوای مفتی سابق سوء استفاده از دین در درگیری‌های سیاسی نیست؟ آیا این ممنوعیت مورد نظر شما فقط برای معارضان و مخالفان است، یا شامل طرفداران ارتش هم می‌شود؟ البته شاید وزیر یا دیگران بخواهند بگویند این ممنوعیت برای همه است، اما مربوط به سخنرانی‌هاست و سخنانی که شیخ جمعه گفته سخنرانی نبوده که چنین پاسخی برای من گیج کننده و عجیب خواهد بود. 

خاطرنشان می‌شود دکتر علی جمعه مفتی سابق مصر و  احمد طیب شیخ الازهر در دوران حسنی مبارک متصدی این مناصب شدند و از نخستین روزهای کودتای نظامی علیه دولت مصر، با آن همراهی کردند.